هنوز پایم کبود است . هنوز یاد حمله بیرحمانه آنروز که میفتم ، نفرتی و حیرتی از عمق وجودم برمیاید که مپرس . اما دیروز رییس پلیس تهران خیالم را راحت کرد . برخورد پلیس قانونی بوده است . پس من قانونی کتک خوردم . خدا را شکر . اما باد خزان ، هر روز دارد برگهای بیشتری را به زمین میریزد . تا ۱۶ آذر ، پادشاه فصلها پاییز ، از نیمه هم میگذرد . و در یاد تاریخ آزادیخواهی ایران خواهد ماند که در اوج خزان ، ایران یکپارچه سبز بود . برگهای زرد را فراموش کنیم . جانهای سبزمان را عشق است . ۱۶ آذر ، روز دانشجو است . دانشجویان دلیر و غیور و اندیشمند ، در این چند ماهه ، خواب را بر چشم این حقیران دوران تباه کرده اند . نه در این چند ماهه که در طول تاریخ معاصرمان . نشانه اش همان سه قطره خونی که به زمین ریخت و برای همیشه ، روزی را آفرید یادآور مبارزات دانشجویی . امسال اما داستان متفاوت است . جنبش آزادیخواهی دانشجویان ، همراه است با خیزش مقاومت ملتی که دیگر ستم را بر نخواهد تابید . امسال ، شور انگیزترین آذر اهورایی را نقش خواهیم زد . چه پلیس بخواهد مقاومت متحجر خود را در برابر خواست یک ملت ، قانونی بداند و چه . . .
27 آبان 00:20
۱ نظر:
سلام
از این پس هیچ رنگی به جز رنگ سبز را به دست مردم نخواهیم دید...
پاینده باشید و به امید دیدار در 16 آذر.
ارسال یک نظر